Sent to you by Ali via Google Reader:
|
« چهل وادی صبر »
سلام بر ستارههای سوخته بر اندام دشت!
سلام بر بدنهای چاک چاک!
سلام بر خورشیدهای بر نیزه!
سلام بر مظلومیت بر خاک مانده!
سلام بر اربعین!
سلام بر لحظهای که تو را از عطر خوش بهشتیات باز شناختم!
سلام بر پیراهنی که بوی غربت مادر را میدهد!
سلام بر اجساد مطهری که غریب، بر خاک رها شدند!
سلام بر حنجره خشک و تشنه علی اصغر!
سلام بر خیمههای سوخته، بر بدنهای جدا شده از سر، معصومیت خاکستر شده، سلام بر تو برادر!
چهل وادی دویدم منازل صبر را .
چهل وادی کشیدم بر دوش خود رنج را .
چهل وادی فرو خوردم بغض را .
چهل وادی ویران شدم در خویشتن؛
زینت پدر را زیر خندههای خویش به تاراج بردند.
حرمت فرزندانت را نادیده گرفتند.
چهل وادی صبر کردم، برادر! صبر کردم؛ صبری جمیل برادر؛ «ما رأیت إلاّ جمیلا.»
پروانه سان سوختم بر گرد خیمه سجاد.
شعلهها را در آویختم تا جگرگوشهات را از هیمه آتش بیرون کشیدم.
ذره ذره آب شدم تا کودک هراسانت را از تاریکیها بیرون کشیدم .
هزاران بار مرگ چشیدم تا ضجههای داغ دیده طفلان را آرام کردم.
ایستادم؛ سربلند، در اوج شکستگی.
ایستادم و مصیبت حنجرههای خشک را به گوشهای غفلت زده رساندم.
ایستادم و چشمهای کور را به سوختگی خیام، باز کردم.
ایستادم و انگشتهای ظلم را در جامهای به خون آلوده شکستم.
چه کسی میتوانست بعد از این همه رسوایی، صدای حقیقت را بر خاک ترک خورده کربلا نشنود؟!
چه کسی میتوانست بعد از این رسوایی تظلم را نبیند؟!
چه کسی میتوانست بعد از این، مظلومیت تو را انکار کند؟!
من آمدم برادر؛ با یک دنیا حرفهای ناگفته، با کمری شکسته و گیسوانی به سپیدی نشسته.
آرام بخواب، برادر! در آرامشی ابدی که خون سرخ تو و یارانت، تا قیامت بر صحنه تاریخ نقش بسته است.
نویسنده :"طیبه تقی زاده"
منبع :تبیان
Things you can do from here:
- Subscribe to کانون قرآن و عترت دانشگاه اراک using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر